عشــــــــــــــــــــــق عشق لـــــاو اســــــتوری

متن مرتبط با «شعرهای عاشقانه» در سایت عشــــــــــــــــــــــق عشق لـــــاو اســــــتوری نوشته شده است

تصاور عاشقانه

  • برای دیدن باقی تصاویر ادامه مطلب , ...ادامه مطلب

  • یـک عطر آشنـا ، لــــــــه ات می کــــند

  • هــر قدر هـــــم کـــه محکــــم باشــــی  یـــک نقطـــــه   یـــک لبخنـــــد   یـــک نگــــــــاه   یـک عطر آشنـا   یــک صــــــــدا   یــک یـــــــــــاد   لــــــــه ات می کــــند       ,دل نوشته*شعرهای عاشقانه ...ادامه مطلب

  • من یک چهار دیواری دارم...

  •       من یک چهار دیواری دارم و کاغذ و قلمی. قلمی که گاه و بی گاه جور مرا می کشد و حرف های نا گفته ام را بر کاغذ می نویسد. در آن لحظه، قلمم مثل زبانم الکن نیست، من من نمی کند، کم نمی آورد و ... می نویسد شیوا، بی غلط و بدون بروز هر گونه احساسی. وقتی می نویسم گونه هایم سرخ نمی شوند، اشک هایم فرو نمی ریزند،عصبانی نمی شوم،صدایم هم نمی لرزد... و کاغذ چه صبور، نوشته هایم را گوش می دهد! واکنشی از خشم در او نیست، نگاه عاقل اندر سفیه نمی اندازد، مرا به خاموشی وا نمی دارد، تنهایم نیز نمی گذارد... در آخر، من آرام و سبکبال به کاغذ می گویم: "همه این ها را گفتم که بگویم گفتن بلد نیستم، اما نوشتنم بد نیست..." آن گاه کاغذ را به آب می سپارم و آب می داند آن را به چه کسی برساند... و من دوباره به چهار دیواری ام باز می گردم در پی قلم و "کاغذ صبوری" دیگر... من یک چهار دیواری دارم... ,دل نوشته*شعرهای عاشقانه ...ادامه مطلب

  • نه من دیگر نمیخندم...

  •     نه من دیگر به روی ناکسان هرگز نمیخندم     دِگر پیمان عشق جاودانی     با شما معروفه های پست هر جایی نمیبندم     شما کاینسان در این پهنای محنت گستر ظلمت      ز قلب آسمان جهل و نادانی     به دریا و به صحرای امید عشق بی پایان این ملت     تگرگ ذلت و فقر و پریشانی و موهومات می بارید     شما٬کاندر چمن زار بدون آب این دوران طوفانی     بفرمان خدایان طلا٬تخم فساد و یاس می کارید..     شما رقاصه های بی سرو بی پا     که با ساز هوس پرداز و افسون ساز بیگانه     چنین سرمست و بی قید و سراپا زیور و نعمت     به بام کلبه فقرو به روی لاشه ی صد پاره زحمت     سحر تا شام می رقصید     قسم:بر آتش عصیان ایمانی   که سوزانده است تخم یاس را در عمق قلب آرزومندم     که من هرگز به روی چون شما معروفه های پست هر جایی    نمیخندم   پای می کوبید و می رقصید    لیکن من...   به چشم خویش می بینم که می لرزید     می بینم که می لرزید و می ترسید     از فریاد ظلمت کوب و بیداد افکن مردم     که در عمق سکوت این شب پر اظطراب و ساکت و فانی     خبرها دارد از فردای شور انگیز انسانی     و من...     هر چند مثل سایر رزمندگان راه آزادی     کنون خاموش دربندم     ولی هرگز به روی چون شما   غارتگران فکر انسانی نمی خندم ,دل نوشته*شعرهای عاشقانه ...ادامه مطلب

  • چرا گریه کنم................

  •       چرا گریه کنم وقتی باران ابهت اشکهایم را پاک کرد و سرخی گونه هایم را به حساب روزگار ریخت. چرا گریه کنم وقتی او بغض عروسکی دارد و همیشه این منم که باید قطره قطره بمیرم. چرا گریه کنم وقتی بر بلندی این ساده زیستن زیر پا له شده ام. چرا گریه کنم وقتی باد بوی گریه دارد و برگ بوی مرگ. چرا گریه کنم وقتی عاشق شدن را بلد نیستم تا به حرمت اندک سهمم از تو اشک بریزم. چرا گریه کنم وقتی تبسم نگاهت زیبا تر است……… ,دل نوشته*شعرهای عاشقانه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها